سردارشهیدغلامرضاتیرافکن

گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی... گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ... گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات... گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که... گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی... گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود... گاهی دلگیری...شاید از خودت...شاید گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات... گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که... گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی... گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود... گاهی دلگیری...شاید از خودت...شاید  سردارشهیدغلامرضاتیرافکن...

میگن سهمیه داریم ........ میگن کشور و سهم مردم رو میگیرن و به ما میدن میگن خوردن و آسایشتون از صدقه سری پدرتونه پدری که یه روز میدونست بعد جنگ تامینش میکنن بخاطر این رفت جنگ میگن سهمیه ای زندگی کردن حال و هوای خاصی داره میگن حق مردم عادی رو خوردن زرنگی میخواد زرنگی که پدر تون داشت و اون موقع فکر همه جاشو کرد و رفت جنگ اینا حرفایی بود که بارها و بارها از مردم شنیدم شنیدم اما لبخند زدم تا غیرت بابام خورد نشه  کشور شما؟؟؟!!!!!!!!!!!!! یا کشوری که از خون شهدا و جانبازا آباد شد؟؟؟ مگه تو دلت میخواد با پای خودت بری زیر گلوله و تانک و تفنگ بخاطر پول که الان این حرفو به باباهای ما میزنین؟؟؟؟؟ از کدوم حق حرف میزنین ؟؟؟؟ اگه تو تو این شهر تو این کشور حق داری بخاطر رشادت شهدا و جانبازا بوده الان داری از حق حرف میزنی!!!!! مگه تو دوست داری شبا از درد وناله پدرت از خواب بیدار بشی که میگی زرنگی!!!!! اصلا مگه تو خودت میتونی درد باباتو تحمل کنی که الان میگی سهمیه؟؟؟؟؟؟؟ طعم نوکری رو چشیدی؟؟؟؟؟ نه نچشیدی اما اینو بدون اگه این دلاورمردان نبودن تو الان طعم بردگی و نوکری رو میچشیدی میفهمیدی اُسرا زیر کتک های عراقی ها چی کشیدن متاسفم برا خودم همین............. توسط : محمد تاریخ : سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۶ ساعت 13 سردارشهیدغلامرضاتیرافکن...

  دیگر شده ای ..دیگر نمیشود کاریش کرد ..هر چه که خودت را به آن را هم بزنی میبینی ..انگاری نمیشود ...که نمیشود ..دلت تنگ شده است ..بد هم تنگ شده است ......هی به خودت میگی ..بابا ....بی خیال .....بذار به زندگیمون برسیم .....بذار دنبال بدبختی هامون باشیم....اما ....دلت که تنگ بشه ..دیگه شده ...یادت میافته ...// یه زمانهایی برای 【گلزار شهداء】‌ بال بال میزدی ...// توسط : محمد تاریخ : سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۶ ساعت 13 سردارشهیدغلامرضاتیرافکن...